آرمان فلسطین

شکست استراتژی «تمکن» در مصر

يكشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۶ ب.ظ

دنیای اسلام، امروز با مشکلات بزرگی دست به گریبان است. بیداری اسلامی که از حدود دو سال و نیم گذشته آغاز شده است، همچنان مراحل خود را طی می‌کند. اما در این میان، مصر، امروز شاهد روزهای تلخ انقلاب خود است. ۴۵ روز از برکناری دولت قانونی محمد مرسی در مصر می‌گذرد، اما این کشور هنوز روی آرامش را به خود ندیده است و خیرخواهان، نگران وقوع جنگ داخلی در این کشور هستند. رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از دانشجویان در تحلیلی درباره‌ی این حوادث فرمودند: «حوادثى که امروز شما در مصر و در بعضى جاهاى دیگر مشاهده می‌کنید، این‌ها همه‌اش نشانه‌ى این است که عمق بیدارى اسلامى در این کشورها وجود دارد؛ البته خوب مدیریت نشد، ناشیگرى کردند [...] امروز صحنه‌ى مصر، صحنه‌ى بسیار دردناکى است؛ براى ماها که نگاه می‌کنیم، واقعاً دردناک است. این به خاطر اشتباهاتى است که صورت گرفت؛ یک کارهایى نباید می‌شد، شد؛ یک کارهایى باید می‌شد، نشد.» در گفت‌وگو با دکتر مسعود اسداللهی، پژوهشگر و کارشناس مسائل خاورمیانه به بررسی آخرین تحولات منطقه و حوادث مصر پرداختیم.

*امروز ما در شرایطی قرار داریم که منطقه شاهد حوادث و تحولات زیادی قرار گرفته است. سوریه، لبنان، مصر، لیبی، تونس و عراق شاهد درگیری‌های کم یا زیاد هستند. تحلیل شما از این تحولات جدید چیست؟ مسأله‌ای که برخی در این‌جا مطرح می‌کنند این است که به نظر می‌رسد فرضیه‌ای که می‌گفتند انقلاب‌های منطقه کار آمریکایی‌هاست در حال وقوع است. نظر شما چیست؟
من موافق نیستم؛ این نکته را باید تصریح کنم؛ چون ما در شناخت آن‌چه که در جامعه‌ی عرب در حال وقوع بوده است، مقداری اشتباه کردیم. البته تحلیل‌مان به هیچ عنوان اشتباه نبوده است. آن‌چه که در کشور‌های عربی اتفاق افتاده، به هیچ عنوان کار آمریکا نبوده و آمریکایی‌‌ها هم در آن ماجرا مثل همه غافل‌گیر شدند. پیش از شروع بیداری اسلامی جهان عرب در یک وضعیت رکود مطلق بود و هیچ کس فکر نمی‌کرد یک جوان تونسی در یک شهر خیلی دور افتاده‌ی این کشور خودش را آتش بزند و بعد مسأله به یکباره تبدیل به موج انقلاب‌‌ها در منطقه شود.

متأسفانه در ایران آن‌قدر که همه چیز با تئوری توطئه تحلیل شده است، نمی‌توانیم بپذیریم که بیداری اسلامی ممکن است یک پدیده‌ی طبیعی باشد. این خود یکی از معضلات است و ما باید در این مسأله تجدیدنظر کنیم. بی‌شک توطئه وجود دارد؛ کم هم نیست ولی این‌که هر اتفاقی را بگوییم همه‌اش برنامه‌ریزی شده است، کار اشتباهی است. اگر این‌طور بود، امام خمینی رحمه‌الله به هیچ‌وجه نباید قیام علیه شاه را آغاز می‌کرد؛ شاهی که قدرتمندترین عامل آمریکا در منطقه بود و تمام گروه‌‌های مخالف را هم سرکوب کرده بود و هیچ علائمی هم از سقوط او و رژیمش وجود نداشت. اما امام دست از مبارزه برنداشت. چرا؟ چون اعتقاد نداشت همه چیز دست آمریکا و غرب است و هر چه آن‌ها اراده کنند، می‌شود.


اتفاقاً نظریه‌ی امام رحمه‌الله این بود که مردم را به صحنه بکشانیم تا نظام‌ سقوط کند. نه احتیاج به مبارزه‌ی مسلحانه است و نه احتیاج به عملیات امنیتی. بنابراین این نوع برخورد با پدیده‌‌ها ناشی از قاعده‌ی «تحلیل من لا تحلیل له» می‌باشد. یعنی هر کسی نمی‌تواند تحلیل کند به این نوع تحلیل‌‌های سطحی و بی‌‌اساس روی می‌آورد. اگرچه همان‌طور که ما تلاش کردیم و می‌کنیم که تأثیر بگذاریم بر این موج انقلاب‌ها، آمریکایی‌‌ها و اسرائیلی‌‌ها هم تلاش می‌کنند که در حد خودشان مؤثر باشند. اما واقعیت‌ها بیانگر این است که هیچ کس بر این حرکت‌ها حاکم نیست. به طور مثال برخی آمدند اخوان را مظهر بیداری اسلامی و به عنوان حزب‌الله مصر تصور کردند. کسانی که این تحلیل را داشتند، با وقوع تحولات امروز مصر، نمی‌توانند درک صحیحی از چرایی آن داشته باشند. برای آن‌ها این پرسش مطرح می‌شود که پس حمایت‌های مردمی این دولت چه شده است؟ در صورتی که اگر آن‌ها از ابتدا تصویر درستی داشتند، در تحلیل وقایع امروز دچار مشکل نمی‌شدند.

*در واقع در عرصه تعریف مفاهیم و تطابق مصادیق به تعاریف با دقت کار نکردیم.
بله؛ ما باید درست توجیه می‌کردیم که اولاً مفهوم بیداری اسلامی چیست؟ بنده وقتی برای خود عرب‌ها هم می‌خواهم این مفهوم را توضیح دهم تصریح می‌کنم که مفهوم «بیداری اسلامی» مفهوم خیلی وسیعی است که یک مفهوم حداقلی، یک مفهوم وسط و یک مفهوم حداکثری دارد.

مفهوم حداکثری بیداری اسلامی یعنی قیام برای اقامه‌ی حکومت اسلامی؛ یعنی شما یک نظام سیاسی را به طور کامل سرنگون می‌کنید و به جای آن یک نظام اسلامی را به طور کامل حاکم می‌کنید. مثل آن چیزی که در انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. این سقف بیداری اسلامی است. ولی بیداری اسلامی پایین‌تر از این هم مفهوم دارد. مفهوم میانی‌اش این است که یک ملتی قیام می‌کند و نظام حاکم را سرکوب می‌کند و خواهان این می‌شود که احکام و قوانینی که تصویب می‌شود مطابق با شرع باشد و مخالف آن نباشد. این حد وسط بیداری اسلامی است. حداقل بیداری اسلامی چیست؟ حداقلش این است که یک ملت مسلمان قیام نموده و حاکم را سرکوب کرده و بعد خواهان آزادی، عدالت و مبارزه با هیمنه‌ی خارجی و حق تعیین سرنوشت باشد. آیا این‌ها ارزش‌‌های اسلامی نیستند؟ به عنوان مثال آزادی قبل از این‌که یک ارزش غربی از نگاه لیبرال‌ها باشد، ارزشی اسلامی است. عدالت‌‌خواهی قبل از این‌که توسط مکاتب فکری مورد تأکید قرار بگیرد، یک ارزش اسلامی است. موارد دیگر هم به همین ترتیب است، البته هر کدام از مفاهیم ذکر شده در چهارچوب ارزش‌های اسلامی مدنظر ما هستند. بنابراین حداقل مفهوم بیداری اسلامی این است که یک ملت مسلمان در خیابان بیاید و خواهان سرنگونی حاکم ظالم شود.

*این مسأله در مورد مصر چگونه است؟
تلقی خود ما این بود که وقتی مردم مصر قیام کردند و حسنی مبارک را به عنوان عامل غرب سرنگون نمودند و الان هم در خیابان نماز می‌خوانند و قرآن تلاوت می‌کنند و در صفوف نماز جمعه هستند، پس این‌ها اسلام‌گرایند و این حرکت استمرار انقلاب اسلامی است. بعد که آمدیم جلوتر و انتخابات برگزار شد، دیدیم مردم به اسلام‌گراها رأی دادند و به تمایلات غربی‌‌ها رأی ندادند، باز این مسأله برای ما جدی‌تر شد که بیداری اسلامی در مصر به مفهوم حداکثری رخ داده است. ولی در عمل دیدیم همین گروه‌هایی که ما به عنوان اسلام‌گرا می‌شناسیم، عملکردی را از خود نشان دادند که با مفاهیم اسلامی و انقلاب اسلامی ما تطابق ندارد. تناقض پیش آمد؛ مثلاً ارتباط آن‌ها با با آمریکایی‌‌ها چه قبل از سقوط مبارک و چه بعد از سقوط او.

آن‌ها در واقع قصد داشتند به طرف آمریکایی این نکته را گوشزد کنند که ما ضد آمریکایی نیستیم و منافع آمریکا را به خطر نمی‌اندازیم. در جریان مبارزاتشان علیه مبارک و انقلاب مصر نیز ادعایشان این بود که چون درگیر هستیم، در حال حاضر نمی‌خواهیم حساسیت آمریکا و اسرائیل را برانگیزیم. می‌خواهیم یک دوره‌ی ده پانزده ساله را بدون مخالفت و دشمنی با آمریکا طی کنیم و بعد که خود را تثبیت کردیم، آن‌گاه وارد عمل شویم. خودشان اسم این موضع را گذاشته بودند «استراتژی تمکن». یعنی وقتی تمکن و تثبیت پیدا کردیم و مطمئن شدیم که خطر سقوط وجود ندارد، آن موقع به مسائل دیگر می‌پردازیم.

اما حقیقت این است که شما به مجرد این‌که از اصول عدول کردید، دیگر نمی‌توانید برگردید. برای همین بود که امام رحمه‌الله در همان اول انقلاب روز قدس را اعلام کردند و فردای پیروزی انقلاب، سفارت اسرائیل بسته شد و سفارت فلسطین جایگزین آن گردید. هشدار ظریف رهبر معظم انقلاب در اجلاس جهانی بیداری اسلامی نیز خیلی مهم است که تأکید کردند ملاک اصالت این انقلاب‌‌ها موضع‌شان نسبت به مسأله‌ی فلسطین است. این جمله بسیار معناداری است که ما راحت از کنارش گذشتیم. چرا رهبری این را فرمودند؟ چون در ابتدا امید این بود این انقلاب‌‌ها که می‌آیند یک جبهه‌ی جدیدی برای دفاع از ملت فلسطین باز شود، ولی عملاً تحرک جدی از سوی سردمداران این کشور‌ها صورت نگرفت.

*اما ما در جریان اتفاقات اخیر مصر، شاهد ارتباطاتی بین ارتش این کشور و مقامات آمریکایی هم بوده‌ایم.
ارتش مصر، آمریکایی و تربیت شده‌ی آمریکاست. سلاحش آمریکایی است و افسران آن در آمریکا درس خواندند؛ چطور بدون چراغ سبز آمریکا این کار را کرده است؟ این درست اشتباهی بود که دولت مصر داشت که اگر با آمریکا بسازد، ارتش هیچ اقدامی نخواهد کرد. چراکه آن‌ها از توافقات‌شان با آمریکا مطمئن بودند. اما وقتی اوضاع برگشت، به آمریکایی‌‌ها حمله کردند که آمریکایی‌‌ها دروغ گفتند.

*رهبر انقلاب اسلامی در مورد خطرات و آسیب‌‌های درونی انقلاب‌های منطقه به سه عامل: ۱. غفلت، غرور و غافل دانستن دشمن ۲. مرعوب‌شدن و اعتماد به دشمن ۳. اختلاف در صف انقلابیون اشاره کردند. شما به آسیب «مرعوب شدن و اعتماد به دشمن» پرداختید. تحلیل شما از دو آسیب دیگر در رابطه با مصر چیست؟
در مورد غرور و غفلت باید بگویم اشتباهی که دولت قبلی مصر کرد این بود که فکر می‌کردند با سرنگونی مبارک و پیروزی آن‌ها در انتخابات پارلمانی، رفراندوم قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری، دیگر همه چیز تمام شده است و آن‌ها به طور کامل نظام را در دست گرفته‌اند. این‌چنین بود که به بقیه‌ی گروه‌‌های مخالف مبارک پشت کردند. در واقع غرور و تکبر عجیب، یکی از اشتباهات استراتژیک آن‌ها بود.

نکته‌ی دیگری که رهبری در اجلاس بیداری اسلامی و اساتید مسلمان به آن اشاره کردند بسیار بسیار مهم است. ایشان گفتند یکی از معضلات این انقلاب‌‌ها عدم توجه به نظام‌سازی است. بنابراین در وضعیتی که نظام و ساختار قبلی هنوز سرنگون نشده است، این‌که گروه حاکم، حقوق دیگر گروه‌های انقلابی را نادیده بگیرد، یک اشتباه فاحش است. این اقدام موجب ناراحتی و اختلاف در صف انقلابیون شد.

*به نظر شما آیا مصر اکنون مهیای یک جنگ داخلی شده است؟ ورود احتمالی مصر به جنگ داخلی چه تبعاتی برای این کشور و در بعد وسیع‌تر برای حرکت بیداری اسلامی در جهان عرب و اسلام خواهد داشت؟
مصر در جهان عرب محوریت دارد و هر اتفاقی در آن بیفتد کاملاً مانند یک مرض واگیردار به بقیه‌ی کشور‌های جهان عرب سرایت می‌کند. در مورد جنگ داخلی هم باید ابتدا مفهوم جنگ داخلی را تعریف کنیم. مصر برخلاف سوریه جغرافیایش برای جنگ چریکی مناسب نیست. مصر یک کشور مسطح است و کوه و دشت ندارد. در سرزمینی با چنین جغرافیایی نیز می‌توانید اقدام به جنگ شهری کنید، ولی از انجام این جنگ عاجز می‌شوید. اگر خدای ناکرده در مصر جنگ داخلی شکل بگیرد، به نوعی شاهد یک جنگ تروریستی، از نوع اتفاقاتی که در عراق روی می‌دهد خواهیم بود.

یک بحث دیگر ورود عنصر خارجی یعنی القاعده به این تحولات است که چندان دور از ذهن هم نیست. القاعده در حال حاضر در لیبی حضور پررنگ دارد و چون لیبی هم هم‌مرز مصر است، القاعده نفوذ خواهد کرد. رهبر القاعده در حال حاضر ایمن الظواهری است که خودش اصالتاً یک مصری است و از منتقدین اخوان محسوب می‌شود. از این‌رو اشاره‌ی رهبر انقلاب کاملاً جدی است و این خطر مصر را به شدت تهدید می‌کند.
منبع:khamenei.ir

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.